تصویر عنوان

نورومارکتینگ

خدمات نورومارکتینگ

نورومارکتینگ

یکی از مهارت‌هایی که خیلی از افراد علاقه دارند در آن تسلط داشته‌باشند توانایی خواندن ذهن دیگران است. به عبارتی دیگر می‌خواهند دنیا را از زاویه دید بقیه هم ببینند و احساساتی را که در برابر اتفاقات مختلف تجربه می‌کنند را درک کنند. قدرت ذهن خوانی مهارتی است که هرچند کم و جزئی باشد بازهم می‌تواند در بسیاری از موارد به شما کمک کند. علم روانشناسی تکنیک‌های زیادی در زمینه مهارت خواندن ذهن دیگران دارد که با مطالعه و تمرین در این زمینه می‌توانید به این مهارت دست پیدا کنید. علاوه بر آن با استفاده از برخی ابزارهای پزشکی می‌توان امواج مغزی را تفسیر کرد و به بیان دیگر ذهن افراد را خواند. جالب شد نه؟؟


اکنون که توانایی درک احساسات افراد برای انسان تا درصد قابل قبولی به وجود آمده‌است چه استفاده‌ای از آن می‌توان کرد؟ بازاریابان که همیشه به دنبال یافتن راه‌های جدید برای جذب مشتری و افزایش فروش هستند در حوزه‌ی علوم عصبی نیز ورود کردند و با کمک گرفتن از آن علم بازاریابی را وارد دنیای جدیدی کردند. دلیل استفاده از این علم درگیر شدن حواس پنجگانه و پردازش آن توسط ذهن است که در نهایت منجر به ایجاد یک شیوه نوین در علم بازاریابی می‌شود که بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ نام دارد. علاوه بر علوم مغز و اعصاب، مدیریت، هنر و روانشناسی نیز در به وجود آمدن نورومارکتینگ مؤثر هستند. اکنون که همه‌ی علوم دنیا تحت تاثیر تکنولوژی هستند و زندگی سنتی قدیمی به شکل جدید و امروزی تغییر کرده، لازم است شما نیز به عنوان یک فروشنده، مدیر یک شرکت و صاحب یک کسب و کار روش‌های بازاریابی خود را تغییر دهید و از شیوه‌های نوین علوم بازاریابی برای بهبود کسب و کار خود استفاده کنید. به همین منظور لازم است با نورومارکتینگ، تعریف و ابزار و روش‌های آن آشنا شوید:

تعریف

بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ به مجموعه فعالیت‌هایی گفته می‌شود که رفتار مشتری را بر مبنای عملکرد مغز او تفسیر می‌کند. این پژوهش‌ها به کمک فناوری‌های علمی مدرنی مانند EEG (الکتروانسفالوگرافی) و FMRI (تصویر برداری تشدید مغناطیسی کاربردی) صورت می‌گیرد و بر اساس آن تلاش می‌شود فروش شما بیشتر شود و کسب و کارتان توسعه یابد. در واقع بازاریابان با این ابزارها پردازش ذهن نسبت به تبلیغات و برندها را مطالعه می‌کنند و دلیل مصرف کنندگان برای خرید یا انصراف از آن را درمی‌یابند.


در گذشته بازاریابان یا صاحبان کسب و کار با استفاده از روش‌هایی مانند نظرسنجی یا حدس و گمان و آزمون و خطا نظرات مشتریان را بررسی می‌کردند اما امروزه از نتایج حاصل از نورومارکتینگ استفاده می‌کنند. چرا که در اکثر اوقات آنچه که به زبان مردم می‌آید با آنچه در ذهن دارند متفاوت است. دلیل آن نیز عوامل ناخودآگاه، احساس فشار، مشوق‌ها و محدودیت زمانی هنگام مصاحبه یا نظرسنجی است. با استفاده از نورومارکتینگ شما نتایج دقیقی خواهید داشت که می‌توانید از آن‌ها برای کاهش هزینه‌های ناشی از تبلیغات بی‌اثر استفاده کنید و خدمات خود را با توجه به خواسته‌ی مشتریان ارائه کنید.

 

تاریخچه نورومارکتینگ

تاریخچه نورومارکتینگ

در سال 2002 یکی از بازاریابان بزرگ هلندی به نام Ale Smidts با ارائه‌ی مفهومی از نورومارکتینگ در مورد تکنیک‌های آن صحبت کرد.

قبل از آن از سال 1990 جرالد زالتمن تحقیقات خود را در این رابطه شروع کرده‌بود و روشی به نام ZEMT را کشف کرده‌بود که آگاهی ناخودآگاه ذهن را نشان می‌داد. زالتمن معتقد بود اغلب مدیران قادر نیستند به بینش مدیریتی برسند چون به افکار مشتریان دسترسی ندارند و نمی‌توانند به چیزی که واقعا می‌اندیشند دست پیدا کنند. به همین دلیل او یک مدل ذهنی را ابداع کرد که بر تصویر تکیه می‌کرد و افراد با انتخاب تصاویری خاص این امکان را فراهم می‌آوردند که انتظارات واقعی آن‌ها به صورت استعاره قابل ردیابی باشد.


به این ترتیب بازاریابان می‌توانستند به افکار و بینشی که خود فرد نیز از آن بی‌اطلاع است دست پیدا کرده و برای بازاریابی و تبلیغات خود از آن استفاده کنند.

بازاریابی عصبی یا سنتی

قدمت بازاریابی به اولین باری که یک نفر قصد فروش کالایی را داشته‌است برمی‌گردد و با گذشت زمان و ظهور فرهنگ‌ها و تکنولوژی‌های جدید این علم نیز به روز شد.

اما برخی شیوه‌های سنتی هنوز هم کاربرد دارد و مورد استفاده قرار می‌گیرد. بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ به دلیل استفاده از تکنولوژی جدید و علمی هم اکنون مورد توجه بسیاری از مدیران و بازاریابان قرار گرفته‌است. این روش به دلیل اینکه توانایی درک نیاز واقعی مشتری را دارد می‌تواند همه‌ی خواسته‌های او را مورد توجه قرار دهد، او را با روش‌های مختلف تحت تاثیر قرار دهد و در نهایت احساس رضایت بیشتری در او به وجود آورد مورد توجه بیشتری قرار می‌گیرد. بنابراین بازاریابی عصبی به شما کمک می‌کند سریع‌تر و راحت‌تر به هدف خود که همان فروش بیشتر است برسید.

چرا کسب و کارها به نورومارکتینگ نیاز دارند؟

شما مدیر یک کسب و کار هستید و برای افزایش فروش خود حتما از روش‌های مختلف بازاریابی استفاده کرده‌اید. طی تجربیاتی که داشته‌اید چند بار موفق بوده‌اید؟ چند بار با شکست مواجه شده‌اید. احتمالا در روزهای اول شروع کار نمی‌توانستید مشتری چندانی جذب کنید تا به مرور با پرسونای مخاطب خود آشنا شدید و نیازهای او را شناختید. این کار با صرف هزینه و حتی ضرر نیز همراه بوده‌است. شاید شما هنوز هم در مرحله‌ی عدم موفقیت و جذب مشتری هستید. به نظر شما چطور می‌توانید بفهمید مشتری چه می‌خواهد و با چه چیزی احساسات مثبت او برانگیخته می‌شود؟


اینجا است که باید به سراغ نورومارکتینگ بروید و از اطلاعات دقیقی که به شما می‌دهد کمک بگیرید. شما با استفاده از این روش متوجه خواهید شد که برای یافتن نتیجه بهتر باید کدام قسمت مغز را فعال کنید و چگونه باید آن احساسات را برانگیخته کنید. در ادامه به برخی از دلایلی که شما به نورومارکتینگ نیاز دارید می‌پردازیم:

نقش نورومارکتینگ در صنعت برندینگ

نورومارکتینگ به طور خاص مغز افراد را مورد هدف قرار می‌دهد و با درگیر کردن احساسات او باعث افزایش وفاداری و نرخ بازگشت می‌شود. همانطور که می‌دانید حفظ و نگه‌داری مشتری قدیمی بر جذب مشتری جدید ارجحیت دارد. اگر دلیل آن را نمی‌دانید صفحه ریتنشن مارکتینگ در سایت را مطالعه کنید. برای اینکه بتوانید به این امر مهم دست پیدا کنید باید بتوانید احساسات مشتری را درگیر کنید. نورومارکتینگ نواحی از مغز را که هنگام برخورد با یک برند فعال می‌شود یا تفاوت احساس مشتری قدیمی نسبت به مشتری جدید در هنگام دیدن یک محصول از برندی خاص را نشان می‌دهد تا بتوانید در مورد قدم‌هایی که قرار است در آینده بردارید تصمیم بهتری بگیرید. مهمترین بخش در این حوزه بخش محرک‌های بصری است که سهم عمده‌ای در دیجیتال مارکتینگ نیز دارد.


یک حقیقت مهم این است که فارغ از هر چیز خریدار با کمک قوه بینایی خود تصمیم به خرید می‌گیرد. به همین دلیل ابزاری به نام ردیابی چشمی مطرح می‌شود که به وسیله آن همه آنچه که به آن نگاه می‌کنید و توجه شما را جلب می‌کند اندازه‌گیری می‌شود. این کار با اندازه گرفتن میزان جابجایی چشم، گشاد شدن مردمک و هرگونه تغییری صورت می‌گیرد. شما با دریافت اطلاعات مربوط به ردیابی چشمی می‌توانید برای طراحی هویت بصری برند خود برنامه بهتری چیده و آن را بهینه کنید. منظور ما از عناصر هویت بصری لوگو، رنگ سازمانی، بسته‌بندی و… است که ارتباط مستقیم با قوه بینایی مصرف کننده دارد.

نقش نورومارکتینگ در بازاریابی و تبلیغات

هر کسب و کاری برای توسعه و پیشرفت خود نیاز به بازاریابی و تبلیغات دارد و با توجه به اهدافی که برای آینده خود متصور است استراتژی خاص خود را تدوین می‌کند. از آن‌جایی که مخاطبان شما انسان‌ها هستند و آن‌ها به وسیله‌ی مغز بسیار پیچیده خود تصمیم می‌گیرند لازم است علم بازاریابی وارد این حوزه نیز بشود. برای اینکه بتوانید مخاطب را به مشتری تبدیل کنید باید مهارت‌های زیادی مانند مشتری مداری، معرفی محصول، درک نیاز مشتری و… را داشته‌باشید. برای دست‌یابی به این مهارت‌ها دو راه وجود دارد. می‌توانید با حدس و گمان و آزمون و خطا این مهارت‌ها را به دست آورید یا از نورومارکتینگ استفاده کنید.


نورومارکتینگ در این حوزه اطلاعات ارزشمندی ارائه می‌دهد که با ردیابی بصری، بررسی فعالیت‌‌های عصبی مغز و استفاده از حواس پنجگانه به بررسی واکنش مصرف کننده می‌پردازد و با توجه به اطلاعاتی که به دست می‌آید در تحقیقات بازار، خدمات رسانی به مشتری، تبلیغات، بازگرداندن مشتری و در نهایت فروش بیشتر به کسب و کار شما کمک خواهد کرد.

از نورومارکتینگ چه اطلاعاتی به دست می‌آید؟

کارشناسان با استفاده از دستگاه‌ها و ابزارهای مورد نیاز خود اطلاعاتی را به دست می‌آورند که قصد داریم برای آشنایی بیشتر شما آن‌ها را بیان کنیم:

1 (8)

به طور کلی احساسات انسان نقش مهمی در تصمیم گیری‌‌های او ایفا می‌کند و شامل هرگونه حسی اعم از عشق، تنفر، ترس، خشم و… می‌باشد. برای برانگیخته شدن احساسات از تحریک حواس پنجگانه استفاده می‌شود. به طور مثال بخش عمده‌ای از اطلاعات از طریق حس بینایی وارد مغز می‌شود و با توجه به معنای خاصی که ایجاد می‌کند حس مربوط به آن را در افراد زنده می‌کند. احساساتی مانند نشاط، آرامش، مهر، خشم و استرس با دیدن برخی رنگ‌ها منتقل می‌شوند. معمولا برندها از این ویژگی برای معرفی خود استفاده کرده و در طراحی لوگو و سایر عناصر برند خود استفاده می‌کنند. همچنین استفاده از برخی بوها و ایجاد حس نوستالژی به همراه پخش برخی موسیقی‌ها در محیط فروشگاه یا تیزر تبلیغاتی باعث تحریک حس بویایی و شنوایی می‌شوند و در نهایت آگاهی و استفاده از این ویژگی منجر به واکنش مثبت مشتری می‌شود.

2 (8)

همه‌ی افراد معمولا سعی بر انجام کارهایی دارند که به سود آن‌ها است و همیشه تلاش می‌کنند که از ضرر جلوگیری کنند. اگر شما در بازاریابی خود سعی کنید بر مضرات عدم خرید محصولات تاکید کنید باعث می‌شوید که مشتریان به محصولات شما رغبت بیشتری پیدا کنند و برای خرید تشویق شوند.

3 (8)

اطلاعاتی که با تصویرسازی همراه است توسط مغز بهتر درک می‌شود. به این ترتیب بهتر است در معرفی محصول یا خدمات خود سعی کنید تصویر سازی انجام دهید تا مغز بتواند به راحتی آن را پردازش کند و بهتر قابل ردیابی باشد.

ابزارهای مورد استفاده نورومارکتینگ

بعد از اینکه متوجه شدیم حواس پنجگانه، تصویرسازی و… بر واکنش‌های مغز چقدر تاثیرگذار است باید بدانیم این اطلاعات با چه ابزاری اندازه‌گیری می‌شود. به این ترتیب می‌توانیم متوجه شویم کدام قسمت مغز به کدام معیارهای تبلیغاتی پاسخ مثبت می‌دهد.

EEG

الکتروانسفالوگرام یا نوار مغز فعالیت‌های الکتریکی که در مغز ایجاد می‌شود را تشخیص می‌دهد. مکانیزم عمل آن به صورت تشخیص بارهای الکتریکی است که در مواجهه با اتفاقات مختلف تولید می‌شوند. برای انجام این اسکن الکترودها را به پوست سر می‌چسبانند و بارهای الکتریکی مغز توسط آن‌ها تقویت می‌شوند. سپس این اطلاعات به رایانه منتقل و به صورت نمودار نمایش داده می‌شوند.


این روش یکی از قدیمی‌ترین روش‌های اسکن مغز در نورومارکتینگ است اما هنوز کاربرد دارد و مورد استفاده قرار می‌گیرد. EEG اطلاعات کلی از احساسات غریزی مربوط به دیدن یک تیزر تبلیغاتی یا بسته‌بندی یک محصول را نشان می‌دهد و برای دست‌یابی به اطلاعات جزیی‌تر باید از ابزارهای دیگر استفاده کرد.

MEG

روش مگنتوانسفالوگرافی تقریبا مشابه الکتروانسفالوگرافی است با این تفاوت که در این روش میدان مغناطیسی که بارهای الکتریکی ایجاد می‌کنند اندازه‌گیری می‌شود.بنابراین اطلاعاتی که به دست می‌آید از روش EEG دقیق‌تر و نتیجه واضح‌تری را نشان می‌دهند اما گران‌تر است و دارای یک سری محدودیت‌ها می‌باشد.

FMRI

این تکنیک نیز میدان مغناطیسی را اندازه می‌گیرد و فعالیت‌های مغز را در حین انجام کارهای مختلف را بررسی می‌کند. با استفاده از این روش به قسمت‌هایی از مغز که غیر قابل دسترس هستند راه پیدا می‌کنید. عملکرد این روش بر اساس اندازه‌گیری تغییرات جریان خون است. تفاوت FMRI با MRI در این است که در این روش شما عملکرد مغز را هنگام انجام یک کار مورد بررسی قرار می‌دهید. هنگامی که سلول‌های مغز فعالیت دارند به اکسیژن بیشتری نیاز دارند و این تکنیک با اندازه‌گیری اکسیژن خون فعالیت مغز را اندازه می‌گیرد و در رایانه نمایش می‌دهد. کاربرد این روش برای بررسی عملکردهای عاطفی، احساس و گفتار است و به وسیله‌ی آن می‌توانید احساسات افراد را هنگام مواجه و دیدن موارد مختلف مربوط به برند خود مورد بررسی و تحلیل قرار دهید.

هیپنوتیزم چگونه نورومارکتینگ را انجام می‌دهد؟

خرید کردن برای عده‌ای همیشه امری لذت بخش است اما برای برخی افراد نیز دردناک! می ‌باشد. بله درست است خرید برای این افراد نقطه‌ای را فعال می‌کند که دانشمندان به آن دکمه درد می‌گویند. این موضوع به افراد خسیس محدود نمی‌شود و برای همه در اندازه‌های مختلف وجود دارد. دانشمندان دریافته‌اند که اقداماتی که بازاریابان و فروشندگان انجام می‌دهند منجر به فعال شدن این نقاط درد یا لذت در مشتری می‌شود. با دانستن اینکه چه اقدامی باید برای فعال شدن نقطه لذت انجام دهید می‌توانید به جذب بیشتر مشتری و افزایش فروش دست پیدا کنید.


ممکن است با پرداخت هزینه‌های گزاف با عدم توجه و استقبال مخاطبان روبرو شوید. دلیل این امر رامی‌توانید در اطلاعات به دست آمده از نورومارکتینگ بیابید و با ایجاد تغییر در استراتژی بازاریابی به نتیجه دلخواه خود برسید.


ما در هیپنوتیزم با استفاده از ابزارهای مدرن و افراد متخصص اطلاعات لازم از مغز مشتری را به دست می‌آوریم و با توجه به احساسات آن‌ها سعی بر کاهش نقطه درد و افزایش لذت خرید داریم. به طوری که شما با صرف هزینه بسیار کمتر از آنچه تصور می‌کنید بتوانید به بیشترین بازدهی و فروش برسید.

چرا باید خدمات نورومارکتینگ خود را به هیپنوتیزم بسپارید؟

آژانس بازاریابی و تبلیغات هیپنوتیزم با دارا بودن روابط و افراد متخصص می‌تواند از بهترین ابزارهای مدرن دنیا جهت انجام بازاریابی عصبی استفاده کند. همکاران ما در بخش بازاریابی با بهره‌گیری از تخصص خود و با تکیه بر شعار شرکت که جادوی نفوذ در ذهن می‌باشد به راحتی در ذهن مشتریان شما نفوذ کرده و بهترین استراتژی را طبق خواسته و علاقه‌ی آن‌ها تدوین می‌کنند و در نهایت بهترین بازدهی را با مناسب‌ترین قیمت برای کسب و کار شما ارائه می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

در دنیای متنوع بازاریابی، نورومارکتینگ یکی از جدیدترین و جذاب‌ترین آن‌ها است. اینجا جایی است که شما همه‌ی اطلاعات را بدون واسطه و مستقیم به دست می‌آورید. نورومارکتینگ علمی است که با بهره‌گیری از علم مغز و اعصاب، روانشناسی و مدیریت امواج مغزی مشتری را پردازش می‌کند و از اطلاعات به دست آمده در امور برندینگ و بازاریابی استفاده می‌کند. نورومارکتینگ برای سازمان‌های بزرگ بهتر و کاربردی‌تر است اما شرکت‌های کوچک هم نباید از تاثیرات شگفت‌انگیز آن غافل شوند. آینده‌ی علم بازاریابی و تبلیغات با پیشرفت تکنولوژی و توسعه نورومارکتینگ قطعا جذاب‌تر و هیجان انگیز تر خواهد بود.